امروز در مترو وقتی صحبت ها و خنده های دختران جوان را می شنیدم، یک آن به خودم آمدم که اوه لیلی چقدر دنیایت با دنیای دخترانه فاصله گرفته. یاد دانشجویی خودم و دوست هایم افتادم و مترو سواری ها و پخش شدن کف مترو و صحبت های دخترانه. چقدر عوض شده ام. چقدر از دخترانگی فاصله گرفتم و به زنانگی نزدیک شدم. این اولین بار بعد از نامزدی و عقد و عروسی بود که این احساس را می کردم. چقدر بزرگ شده ام، چقدر درونگرا تر شده ام، چقدر آرام تر و کم حرف تر شده ام. دیگر خودم را متعلق به جمع های دخترانه و مجرد نمی دانم، بیشتر به سمت زنان متاهل و به فکر بچه یا بچه دار کشیده شده ام. دنیایم چقدر با دنیای آن دختر ها فرق می کرد. چقدر این بزرگ شدن ها جالب است. چقدر دیدن این تفاوت دیدگاه ها و سلیقه های آدم جالب است. دارم به 28 سالگی نزدیک می شوم و تغییرات را حس می کنم.