سلام
روزهای بشدت بیخودی رو می گذرونیم.
دو هفته ست کرونا گرفتیم و سه روزه اومدیم خونه مادرشوهر خوابیدیم که بهمون برسن.
تا قبل از اون تو خونه بودیم و فامیلا غذا میاوردن ولی چه روزایی بود چه روزایی!! خدا برای دشمن ادم نیاره.. ضعف و تهوع شدید بقدری که نمیتونستم راه برم یا چیزی برم بخورم.‌همسر هم نفس تنگی و تب و تهوع و خلاصه همه چی.. خونه به افتضاح ترین شکل ممکن رسیده بود و حالم از در و دیوار خونه هم بهم میخورد.. شبانه تمام غذاهارو انداختیم دور و ساک جمع کردیم اومدیم تهران.. حالمون خیلی بهتر شد. همین که تنها نیستیم یا اینکه همینکه میدونیم دور و بر پر از درمونگاه و بیمارستانه قوت قلبه.. اولین بار بود که گفتیم چه کاری کردیم رفتیم کرج.. حس غربت بهمون دست داد و بشدت دلمون تهران و خواست..
امروز رفتیم دکتر اسکن دادیم من شدم ۲۵ درصد، همسر ۳۵ درصد با اکسیژن ۹۰،۹۱.. ایشالله از فردا میریم رمدسیویر میزنیم.
دلم شهر پدری و خانه پدری رو میخواد.. برم چندین ماه بمونم.. اوضاع روحیم بهم ریخته.. تمام مملکت شده عزا، تا کی باید اینطوری باشه؟ کی خلاص میشیم از دست کرونا؟ دلم امید میخواد، روزهای روشن، بی دغدغه، دو هفته ست خوابیدم باورم نمیشه، بازم شکر...